خاطره ی تولد 8 سالگی
سلام امروز اومدم بگم که 29 شهریور تولدم بوده .
من خونه ی مامان بزرگم بودم چون شب اونجا خوابیده بودم . مامانم زنگ زد خونه ی مامان بزرگم و گفت که تولد نیلوفره . مامان بزرگم هم گفت عزیزم تولدت مبارک بعدا برات کادو می خرم . و قتی بابام اومد دنبالم گفت تولدت مبارک. وقتی رسیدیم مامانم در رو باز کرد و اومدم تو دیدم خونه پر از بادکنک و شرشره ی . لباسهای خوشکل پوشیدم و چند تا عکس گرفتیم و کیک خوردیم با ابمیوه . دوباره عکس گرفتیم و مامانم پول داد و بابام هم پول داد و با پول بابام از پروما یک جعبه ی فلزی خوشگل از طرف بابام خریدم اهنگ هم گذاشتیم * .
خلاصه بهم خوش گذشت . بوستون میکنم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی