شعر های جالب برای نیلوفر
مامان رفته تو حمام نی نی رو برده همراش
مامان تا دوش باز کرد نی نی صابونو برداش
صابون که لیز لیز بود از دست نی نی افتاد
سرخورد و رفت و رفت تا نزدیک مامان ایستاد
روی یه لیف کوچیک مامان صابون و مالید
وقتی که لیف کفی شد رو دست نی نی کشید
کف، روی دست نی نی مثل ستاره ها شد
آب و که ریخت رو دستاش ستاره هاش جدا شد
نی نی نشست توی وان آبارو هی می پاشید
وقتی که خوشگل می شد بلند بلند می خندید
حالا باید با شامپو مامان بشوره موهاش
نی نی می ترسه چونکه کف می ریزه رو چشاش
اما دوباره زیر دوش می ره شاد و خندون
می خواد بگیره با دست آبهای مثل بارون
وقتی که شد مثل ماه مامان یه حوله آورد
نی نی رو از تو حمام بغل گرفت و زود برد
صبح شد و شب سرآمد
صبح شد و شب سرآمد
خورشید خانم درآمد
سلام چراغ آسمان
خورشید ناز مهربان
نور می پاشی رو دنیا
جان می دی به درخت و کوه و دریا
خورشید گرم و زیبا
چه نعمتی، شکر خد
صبح شد و شب سرآمد
خورشید خانم درآمد
سلام چراغ آسمان
خورشید ناز مهربان
نور می پاشی رو دنیا
جان می دی به درخت و کوه و دریا
خورشید گرم و زیبا
چه نعمتی، شکر خد
آی گربه ی نا قلا
بيا پاور چين بيا
به اين سوراخ نگا كن
بگرد يه موش پيدا كن
اون موشه را تو بردار
سر به سر موش بذار
ببين موشه چه نازه!
دمش چقد درازه!
چه دندونايي داره!
عجب چشايي داره!
اما چرا ترسيده؟
معلومه، گربه ديده
يه گربه ي چاقالو
با بدن پشمالو
با اون چشاي ريزش
با دندوناي تيزش
موشه را گير آورده
انگار اسير آورده
موش اسير بيداره
فقط فكر فراره
گربه هه خسته ميشه
چشاش كه بسته ميشه
موش كوچولو با ترس و لرز
يواشكي جيم ميشه